پشتونیزه سازی حکومت ممکن نیست
---------------------------------------------
اسحاق جویا
قسمت اول: بیش از دو صد سال است که حکومت در افغانستان بر محور یک قوم می چرخد. از زمان احمد شاه ابدالی به بعد افغانستان شاهد نزاع های قومی و خانوادگی زیادی به خاطر کسب قدرت سیاسی بوده است. هم زمان با قومی شدن و حتا خانوادگی شدن حکومت در افغانستان، در سایر کش
ور ها، خصوصا دنیای غرب شاهد غروب حکومت های استبدادی و زنده شدن دموکراسی و حکومت قانون و مردم سالار شد. رنسانس و انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه تحول عمیق در ساختار های اجتماعی - سیاسی جامعه غرب وارد کرد. فلسفه های سیاسی نوین با محوریت انسانی سازی سیاست شکل گرفته و آرای مردم تعیین کننده قرار گرفت.
اما بر خلاف معمول به جای استبداد زدایی و انسانی شدن سیاست و حکومت در افغانستان قومیت بالای مسایل سیاسی سایه افگنده و به انحصار و سلطه سیاسی یک قوم بالای اقوام دیگر انجامید. قومی شدن و خاندانی شدن حکومت در افغانستان در طول تاریخ مبنای بسیاری از اختلاف ها نیز بوده است. حس برتری جویی و سلطه طلبی در بسا مواقع زمینه را برای مداخله و دستبرد های سیاسی کشور های خارجی در سیاست داخلی افغانستان هموار کرد. توسل به قدرت های بیرونی به خاطر شکست دادن رقیب های داخلی یک بخشی از رویکرد های سیاسی حکام افغانستان بوده است. انگلیس و روسیه با استفاده از همین ابزار- تقویت یک جناح به خاطر در گیر کردن سیاست پیشگان با اختلاف های درونی - وارد افغانستان شده و این کشور را استعمار کرد.
حکام افغانستان به خاطر کسب و حفظ قدرت و سلطه خانوادگی شان حتا حاضر به کشتن برادر خود نیز شد. در گیری های درون قومی زمینه های شکل گیری گفتمان های سیاسی مدرن را از افغانستان و مردم آن گرفت. این نوع رویکرد های سیاسی بود که باعث شد تا افغانستان به میدان نبرد میان ابر قدرت ها و بازی های استخباراتی قرار گرفته و از کاروان مدنیت جهانی عقب بی ماند. توسعه و رفاه همگانی گم شده همیشگی این جغرافیا شود. در نبود یک حکومت همه شمول و مردم سالار زمینه های شکل گیری " سیاست ورزی قومی" که نتیجه آن جز ستیزه و تقابل چیزی دیگری نیست، هموار می شود.
مخالفت با ساختار های دموکراتیک و زمینه سازی برای احیای سنت " پشتون والی " در چند سال اخیر نیز دامن سیاست افغانستان را رها نکرد. بعد از فروپاشی حکومت استبدادی - قبیله وی طالبان قرار بود ساختار های سیاسی - اجتماعی سنتی در این کشور از هم پاشیده و سیاست در افغانستان به سوی دموکراتیزه شدن و مکانیزه شدن حرکت کند. آزادی بیان و گفتمان های مدرن در افغانستان جای باز کرده و توسعه و رفاه افغانستان را فرا گیرد. حقوق شهروندی و آرای مردم تعیین کننده باشد و محرومیت های سیاسی به آزادی مبدل شود.
ادامه دارد...
دوستان! من دوست دارم که دیدگاه شخصی خودم را و اگر دوستانم علاقمند باشد تا یادداشت های شان را از این دریچه کوچک به شما نمایش داده شود این فضاء مطابق اصولی اخلاق دیدگاه و نظریات شان به نشر می سپارد و درحقیقت این فضاء برای آموختن و تمرین برایم است تا بتوانم خود را در نقد و نظری شما خوبان عزیز دریابم. و از طرف دیگر باور ها و عقاید ذهنی ام را با شما شریک سازم در کل این فضاء برای درد دل ناگفته صدای ناشنیده و با حفظ حرمت بر دیگران تنظیم گردید است. پس باورها و اندیشه های تان محکم به زندان نکنید!